توت فرنگی کوچــــولو
اولین قدم های بدون کمک
نازنین : الان ما دسته نیلوفرو نمی گیریم نیلوفرم دستشو به جایی نمیگیره خودش فقط 2-3 قدم میره ...
نویسنده :
خاله لیلا
18:19
بدون عنوان
ریبا ترین عکس باربی
بدون عنوان
1 سال با نیلوفرانه
6 مهر تولد 1 سالگی نیلوفز جون بود باورم نمیشد به این زودی 1 سال شد .از وقتی که پشت در اتاق عمل نشسته بودم و بچه رو اوردن و کلی کوچولو موچولو و خوشگل بود و اومدم تو تقویمم توی مهرش یه جمله برا خدا نوشتم .تمام شب تو بیمارستان پیشش بودم و هی نگاش میکردم و ازش عکس میگرفتم نمیدونستیم اسمشو دقیقا چی میخوایم بزاریم هنوز مامان و باباش به توافق نرسیده بودن اخه : نیلوفر .پریناز. یاسمین.و.... ولی من از اول نیلوفر صداش کردم خب خودمم نیلوفرو بیشتر دوست داشتم به نظرم اسم لطبفیه مهربونه اصن یه حس خاصی بهت میده . نیلوفر یه وقتایی صداش میکنم نیلوفرانه .اسمش شاعرانه ایه به نظرم هنوز کوچولو نمیتونه راه بره و چهاردستو پا نیره و کلی نسبت به خواهرش شیطون تر...
نویسنده :
خاله لیلا
8:55
خاطرات شهریوری
اول نازی جون که داره میره عروسی: اینم نیلوفری شیطون بلا و عشق من: نیلوفر تمام 7 تا پله ی خونشونو میره بالا : اینم مرواریدای نیلوفرم: ...
نویسنده :
خاله لیلا
13:18
اندر احوالات نيلوفر در 10 ماهگي
نيلوفر جونم در 10 ماهگي يعني در هفته سوم مرداد دو تا مرواريداي پايينش جوانه زد نيلوفر خيلي شيطونه و چهاردست و پا تموم خونه رو متر ميكنه و بايد همه چيزو از جلو دستش جمع كنيم تمام 7 تا پله خونرو ميره بالا تا بله اتاقش برسه و شيطوني كنه عاشق اهنگ و موزيك و رقصيدنه و تا صداي اهنگو ميشنوه خودش شروع به رقصيدن ميكنه باي باي ميكنه دس دسي ميكنه وقتي بهش ميگيم جوجو كو ؟ اسمونو نگاه ميكنه و وقتي ميخواد به جوجو بگه بياد پيشش ميگه بيا بيا و سرشو پايين بالا ميكنه وقتي سفره پهن كني سريع خودشو ميرسونه و سفررو ميريزه بهم ...
نویسنده :
خاله لیلا
10:46