نيلوفرنيلوفر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

گلهاي شاد خونه

24 ماهگی نیلوفر

 امروز 6 مهر 24 ماهگی و به عبارتی 2 سالگی نیلوفرانه ی ماست  نیلوفر عزیزم  وروجک      سالگیت مبارک                                                                                                      چند تا عکس هم ازجشن تولد نازی نیلو میذارم   همیشه سلامت باشین عزیزای دلم            ...
6 مهر 1392

تولد پرنسس های مامان و بابا

پنج شنبه شب تولد بود.  عمه اینا از اصفهان اومدن خاله هام از قم وتهران نازنینم چند تا از دوستاشو دعوت کرده بود شب خیلی خوبی بود نازی نیلو با لباسای یه شکلشون وتاج رو سرشون مثل پرنسسا شده بودن   نازی با دوستاش مشغول بودو نیلو همش شیطونی میکرد کیک تولدخیلی قشنگ بود مامان از اینترنت دید وسفارش داد. به چیز جالب اینکه شمع تولد شمع 2و9 بود وقتی کنار هم میذاشتیم عدد 92 را نشون میدادکه با عددسال یکی بود.  شمع ها     رو نازنین فوت کرد نیلو اونموقع گریه میکرد و به جاش نازی شمع و فوت کرد بعدهم  فشفشه   های قشنگ روی کیک رو روشن کردیم . نوبت بریدن کیک شد نازنین ک...
31 شهريور 1392

مقدمات تولد

    21 شهریور یه جشن تولد کوچیک برای نازی نیلو گرفتیم چند روزی گذشته ولی به دلایلی از جمله قطعی  چند روزه ی اینترنت و بعد تنبلی خاله برا نوشتن مطلب   نشد دیگه   ولی نازنین عزیزم و  نیلوی بلا خاله رو میبخشن        نازنین از چند هفته قبل دنبال تم برا تولدش بود چون توت فرنگی کوچولو رو خیلی دوس داره  میخواست تم تولدش توت فرنگی باشه اینقد تو اینترنت چرخید تا بالاخره طرحاشو پیدا کرد    خانمی برامون طرحارو کشیدن(دستشون درد نکنه) بعد مامان داد چاپ کردن مامان نازنین خیلی خیلی برا جشن تولد شیطونکا زحمت کشید اینجا ازطرف شیطونکای مامان...
31 شهريور 1392

تولدت مبارک

امروز تولد ناز نین خانم گل ماست. 5 شهریور 1383 یعنی توی همچین روز ی نازنین خانم ناناز ما پا به این دنیای بزرگ گذاشت .نازنین ما حالا شده یه خانم کوچولوی 9 ساله     تولدت مبارک نازنین جان ایشالله صد ساله بشی عزیز دلم   واما جشن تولد نازی جون .امروز برای نازنین جان تولد نگرفتیم چون میخوایم چند روز دیگه با تولد نیلوفری ما که 6 مهرهست با هم بگیریم نازنین از چند وقت پیش همش دنبال تم و کارای تولدشه میخواد یه تولد قشنگ بگیره ایشالله که تولد خوبی داشته باشین عزیزای دلم بهتون خوش بگذره ایشالله ...
5 شهريور 1392

شبی قشنگ در عالی قاپو

به قول نیلوفری (شنام )  جمعه دوباره رفتیم اصفهان خونه آقاجون  این دفه هم خدا رو شکر خیلی خوش گذشت . یه شب رفتیم عالی قاپو میدون امام برای افطاری باعمه ،عمو ، زن عمو و مادرجونم  افطاری حلیم بادمجون گرفتیم خیلییییییییییییییییییییی خوشمزه بود   بعداز افطاری رفتیم کالسکه سواری خیلی کیف میداد خوش گذشتتتتتتتتتت بعد عمو وبابا رفتن  بشتنی خریدن که ما  بخوریم  به به به خیلی خومشزه بود (اینا رو به زبون نیلوفری نوشتم) راستی یه  فشفشه رنگی خوشگل گرفتیم   که پرتش میکردیم بالا میچرخید  و  چراغاش روشن میشدو مثل هلی کوپتر پایین می یومد خیلی قشنگ ب...
7 مرداد 1392

آمدن خاله از مکه

هفته قبل خاله زهره از مکه اومد.خاله برای یه سفر کاری به مدت یه ماه رفته بود مکه .اینقد دلم براش تنگ شده بوددددددددددددددددد  هر وقت زنگ میزد بهش میگفتم خاله خیلی دلم برات تنگ شده همش دلم میخواست زودتر بیاد.بلاخره یه ماه تموم شدوخاله اومد هورااااااااااااااااا   وقتی اومد رفتم تو بغلشو یه عالمه گریه کردم  خاله هم منو بوس میکرد بعدم نیلوفرو  بغل کردوکلی بوس کرد  . خلاصه یخورده طول کشید تا آروم شدم حسابی خوشحال بودم  که خاله اومده   شب خاله سوغاتیای همه رو داد یه عالمه سوغاتییییییییییییییییییییییییی. خاله گفت هروقت میگفتی دلم برات تنگ شده میرفتم برات یه بلوز شلوار میخریدم .برای...
21 تير 1392

شیطونیای نیلوفرانه

      شیا  من نیلوفر سیطونکم ( شیا به زبون نیلوفری یعنی سلام)      من میخوام از سیطونیام بگم    اول از همه عاشق لب تابم   همش میخوام روشن کنم و نانای بذارم بعدم باهاش برقصم   گاهی وقتام با دی دی (یعنی ابجی نازنین) دعوامون میشه   خبببببببببببب تا ایفون زنگ میزنه میدوم    گوشی روبردارم  همش به یا(خاله لیلا) میگم منو بغل کنه وگوشی رو برمیدارم و روشن خاموش میکنم  ورزشتارم هستم ترد میل بازی میکنم و نمیذارم دی دی بازی کنه  سر سفره به خاله کمک میکنم و کاسه بشقاب میارم بعدم برا خودم اشپزی میکنم اب و ماست ودوغ وبرنج وهرچی...
29 خرداد 1392

سفر اصفهان

سلامممممممممممممممممممممممم روز پدر رفته بودیم اصفهان خونه اقاجونم میدونم دیر مطلبشو مینویسم ولی زودتر نشد از بس که چند وقته تو فکر خوشگل کردن وبلاگمم خب دوس دارم وبلاگم خوشگل باشه دیگهههههههههههههههههههههه خب حالا سفر. چند روزی خونه اقاجونم موندیم رفتیم پل خواجو  جای شما خالی رفتیم لب اب . واییییییییییییییییی خیلی قشنگ بود صدای اب به ادم یه ارامشی میده که نگوووووووووووووو من ونیلوفر که خیلی دوس داشتیم نیلوفرکلی ذوق کرده بود و شیطونی میکرد بستنی خوشمزم گرفتیم و خوردیم نوش جونمون خیلی خوش گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت. یه روزم رفتیم سبزه میدون خرید کردیم من و نیلوفرم هر چی دوس داشتیم خریدیم من لاک  تل برچسب و چیزایی که دوس د...
22 خرداد 1392

گشت و گذار در قمصر

پنج شنبه گذشته دوست مامان با شوهر و بچه هاش از اراک اومدن خونمون . سجاد پسرشون  سوم راهنماییه وفاطمه یه سال از من بزرگتره.  شب موندن و فرداش رفتیم قمصر گلاب گیری  خیلی خوش گذشت رفتیم چشمه ی قمصر خیلی قشنگ بود نیلوفر از دیدن چشمه کلی ذوق کرده بودو خوشحالی میکرد بعداز اونم رفتیم باغ فین اونجا رو هم دیدیم بعدم مهمونامون برگشتن شهرشون . خلاصه خوش گذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت. چند تا عکس از قمصر این منم و فاطمه خانم این هم نیلوفرانه ...
12 خرداد 1392