نيلوفرنيلوفر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

گلهاي شاد خونه

اردو رفتن نازنین

1393/2/10 1:14
نویسنده : خاله لیلا
431 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه نازنین از طرف مدرسه رفتن اردو .نازی خیلی اردو رفتنو دوس داره میگه با بچه ها خوش میگذره. از

طرف مدرسه قرار بود برن نیاسر و مشهد اردهال .شب قبل وسایلشو اماده کرد و صبح زود از خواب بیدار

شدو رفت مدرسه با یه کیف پر از خوراکی    اول رفتن مشهد اردهال زیارت . اون روز هوا یه دفه

طوفانی شدو بعدم بارون اومد .نازنین توی زیارت بودن که یهو دیدن بارون شدید میاد برا همین تو زیارت

موندن تا بارون تموم بشه .نازنین بعدا تعریف میکرد که وقتی باد میومد اینقد سرعتش زیاد بود که چادر یه

بچه ها رو از سرش برد و خودشم افتاد زمین .نازنین همه ی سفرشونو با هیجان تعریف میکرد و بعضی

جاهاش براش خیلی بامزه بود ومیخندید نیشخند چون هوا باد وبارونی بود وچون نیاسر یه منطقه ی کوهستانی

بود وهوای مناسبی برای اردو نبود اردوی نیاسر لغو شدو قرار شد هوا که خوب شد برن روستاهای اطراف رو

ببینن .برای همین تا ظهر مشهد اردهال بودنو اونجا نماز خوندن و بعدم جای ما خالی ناهار خوردن ابروزبان تازه

خانمشون برا هر کدوم یه اینه و یه انگشتر خریده بود البته با پول خودشونهیسچشمک بعد هوا که خوب شد رفتن

برا دیدن روستاهای اطراف مثل علوی. باریک رس .اونجام یه عالمه بازی و شیطونی کردن و کلی خوش

گذشت بعدم رفتن گلاب گیری وبا کار گلاب گیری اشنا شدنتشویق دیگه اخرای اردوشون بود که مامان وبابای

نازنین ومن (خاله لیلا) ونیلوفر اومدیم سر راهشون و با نازنین رفتیم دوباره روستاهای اطرافو دیدیم. نیلوفر

همش میگفت میریم اردو .آخه جوجو تو میدونی اردو چیههههههههههههه فسقلی خندهبوسبغل مامان

نازنین از قبل تصمیم گرفتن بیان دنبال نازنین . وقتی نازنین مامانو دید تعجب کرد که اونجا چیکار میکنهتعجبقه قهه

 خلاصه رفتیم یخورده چرخیدیم تو روستاهای چنار. حسنی رود. دوباره رفتیم باریک رس چون خیلی قشنگ

بود .اونجا کنار یه جوی اب و درختای اطراف وایسادیم و چایی ومیوه خوردیم نوش جونمون زبانخندونکنیلوفرم

همش میخواست بره دستشو تو اب بزنه و اب بازی کنه شیطونچهخنده حسابی خوشش اومده بود و میگفت

بیا اینجا سفره بندازیم غذا بخوریم الهیییییییییییبغل تو راهم که میرفتیم همش میخواست تو ماشین

وایسه و ببعی و هاپوی توی جاده رو ببینهخندونکخنده خلاصههههههههه  بعدش عکس

گرفتیم و دوباره هوا خیلی سرد شد و مجبور شدیم برگردیم خونهدلخورغمناک ولی با این حال خیلی خوش

گذشت هم به نازنین توی اردو هم به ما همگی زیبامحبت خدا رو شکرزیبابوس این بود اردوی نازنین جان خانم

گل ما بوسمحبتبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

لیا نا
26 اردیبهشت 93 20:08
سلام نازی جون اینجور که نوشتی اردو بهت خوش گذشته انشا... لا همیشه از طرف مدرسه ری اردو دوستون دارم سلام ممنونم بله خیلی خوش گذشت ممنونم دوستون دارم