دیدن محمدبعداز چند ماه
دیشب از اصفهان برگشتیم اومدیم خونه باباجون وننه جونم چون میخواستم با محمد پسرخالم بازی
کنم حمیدو یاسمنم اومدن .محمد هم سن منه فقط 10 روز از من بزرگتره یه عالمه بازی کردیم وسطی
قایم موشک و...شیطونی کردیم و خندیدیم شبم اینجا میخوابم.نیلوفرم شیطونی میکرد همش میخاد براش
اهنگ بذاریم برقصه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی